برای عضویت درون کانال متن روضه باب الحرم درون پیـام رسان های داخلی "سروش" و "ایتا" بر روی تصویر های زیر کلیک کرده و پس از باز شدن صفحه کانال، گزینـه Join یـا عضویت را انتخاب نمایید.


       

روز شنبه هست و متعلق بـه رسول اكرم؛پیـامبر رحمت و پیـامبر رفق و مدارا. نوحه شام غریبان حجت اله صدری این همـه كه مردم مكه او را آزار دادند اما همـین كه مكه را فتح كرد صدا زد:اَلْیَوْم یَوْمَ الْمَرْحَمَة.1 امروز روز مرحمـه است. نوحه شام غریبان حجت اله صدری همـه را بخشید.پیـامبر بارها فرمودند:اللُّهُمَّ اهِد قومِی فَاِنَّهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ2 خدایـا این ها را هدایت كن همانا بعضی از این قوم نمـی دانند؛اللّهُم اغْفِر لِاُمَّتِی3.به او گفتند:یـا رسول الله، نوحه شام غریبان حجت اله صدری نوح نفرین كرد،آب آمد.قوم عاد،باد آنـها را گرفت.قوم دیگری قحطی آنـها را گرفت.شما هم نفرین كنید،شما بیش از پیغمبر های دیگر اذیت و آزار شدید؛ ما أوذِیَ نَبِیٌ مثلَ ما اُذیتُ.4 هیچ پیغمبری مثل پیغمبر ما اذیت نشد.فرمود:نـه،من نفرین نمـی كنم. خداوند درون قرآن مـی فرماید:تا وقتی دو چیز درون بین مردم هست عذاب نمـی آید:1-شخص تو(پیـامبر اكرم صلوات الله علیـه و آله و سلم)،تا شما درون مـیان مردم هستی عذاب نمـی آید؛2-استغفار،تا استغفار درون بین مردم هست عذاب عام به منظور مسلمانان نمـی آید.

امروز روز شنبه و متعلق بـه پیغمبر است. درون مفاتیح هم دعایی داردكه مخصوص شنبه است،مـی گوید:پیغمبر را اینگونـه زیـارت كنید،درآن زیـارت مـی خوانیم كه اگر مردم پیش تو استغفار كنند،و تو از خداوند به منظور آنان طلب مغفرت كنی،خدا مـی پذیرد.یـارسول الله،زمان حیـات نبودیم كه خدمت شما بیـاییم،امروز كه روز شنبه و متعلق بـه شماست،متوسل بـه شما مـی شویم، و از شما مـی خواهیم كه واسطه بشوی كه خداوند گناهان ما را ببخشد و بیـامرزد. این مطلب درون فرازی از همـین زیـارت روز شنبه نیز آمده است. دل ها را روانـه كنیم مدینـه، نمـی دانم مشرف شده اید یـا نـه؟گنبد خضرای نبوی و در كنارش آن قبرستان خاموش بقیع.

السلام علیك یـا رسول الله،السلام علیك یـا نبی الله،السلام علیك یـا رحمة الله الواسعه و یـا باب نجاة الاُمة. رحلت پیـامبر گرامـی اسلام همان گونـه كه امـیر المؤمنین فرمود:اعظم مصائب است. یـا رسول الله،در حال جان شما حسن و حسین آمدند و خودشان را روی بدن شما انداختند، درون نقل دارد پیغمبر دست هایش را باز كرد،یك دست امام حسن و یك دست امام حسین آن ها رابه فشرد. امـیرالمؤمنین آمد حسن و حسین را بردارد،پیـامبر تب داشت،حالش مساعد نبود،چشمانش را باز كرد و فرمود: نوحه شام غریبان حجت اله صدری نـه علی جان، بگذار حسنم روی ام باشد؛ بگذار حسینم روی ام باشد؛بگذار آنـها را ببویم؛بگذار آنـها را ببوسم. علی جان، اینـها بوی بهشت مـی دهند. اَتَزَوَّدُ مِنْهُما.5 بگذار از آنـها توشـه بچینم. یـا رسول الله حاضر نشدی حسن و حسین را از روی ات بردارند و روی زمـین بگذارند،اما نبودی ببینی كه كنار قبرت تیرها بر بدن امام حسن....! یـا رسول الله،آنقدر حسین را دوست داشتی كه اگر صحبت مـی كردی و صدای گریـه ی حسین را مـی شنیدی،صحبتت را قطع مـی كردی. اگر نماز مـی خواندی و صدای گریـه اش را مـی شنیدی،صحبتت را قطع مـی كردی.  اگر نماز مـی خواندی وصدای گریـه اش را مـی شنیدی، نماز را سریع تمام مـی كردی. اگر مـی آمد و روی پشت مباركت مـی نشست،آنقدر سجده را طولانی مـی كردی که تا حسین پایین بیـاید. یـا رسل الله،كربلا نبودی ببینی؛ یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری، حسینت روی نیزه شكسته؛یـه عده با شمشیر،یـه عده با سنگ،یـه عده هم با نیزه....!

1-شرح نـهج البلاغه،ج17،ص272

2- بحارالانوار،ج11،ص298

3- بحارالانوار،ج31،ص208

4- بحارالنوار،ج39،ص55

5- بحارالانوارج22،ص50؛كشف الغمـه،ج1،ص409

           منبع كتاب مقتل" روضه های  استاد رفیعی " ص17-15

!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده درون کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری بـه هر نحو بـه هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده درون جلسات مذهبی مـی باشد!! نویسنده خادم الشـهداء درون 10:03 ق.ظ |


                 

نبی درون بستر و زهرا كنارش

عزیز قلب او شد بی قرارش

بگوید م كمتر نوا كن

برای رفتن بابا دعا كن

شب رحلت پیـامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیـه و آله و شب یتیمـی جهان اسلام است. امشب همـه ی جهان اسلام عزادار و در واقع مصیبت دیده اند . از همـه بیشتر ، بر تنـها یـادگارش زهرای مرضیـه سلام الله علیـها سخت بود. بر امـیرالمؤمنین علیـه السلام و بر نوادگان پیغمبر علیـهم السلام ، حسن و حسین علیـهما السلام و زینب كبری سلام الله علیـها و ام كلثوم سلام الله علیـها سخت بود. چون یك اُنس عجیبی بین پیغمبر صلی الله علیـه و آله و فاطمـه ی زهرا سلام الله علیـها بود. فاطمـه ی زهرا پنج سال داشت كه مادرش را از دست داد. فاطمـه به منظور پیغمبر هم ی كرد و هم مادری. پیـامبر اكرم خطاب بـه فاطمـه مـی فرمود:اُم ابیـها؛ تو مادر من هستی. یك روز شخصی درون كنار مسجدالحرام شكمبه ای رغمبر انداخت، بدن و لباس آن حضرت قدری كثیف شد،پیـامبر منزل آمدند{ پیغمبر خیلی رئوف بود،خیلی صبور بود،خیلی مـهربان بود،همـه ی آنـها را با این جرم هایشان بخشید} فاطمـه ی زهرا همـین كه این وضع را مشاهده كرد بلافاصله پدر را تطهیر كرد،لباسی به منظور او آورد. پیغمبر لباسش را عوض كرد و فرمود:انت اُمّ ابیـها؛ تو مادر پدرت هستی. پیـامبر این تعبیر را چند جا بـه كار است. روزی كه پیغمبر مدینـه بود و فاطمـه را نمـی دید بـه او خیلی سخت مـی گذشت، حتماً حتما زهرا را مـی دید. پدر و خیلی ارتباط شان با هم صمـیمـی بود؛خانـه شان نزدیك هم بود حتی بعد از ازدواج،رفت و آمد مـی كردند. اما این دو سه روزی كه پیغمبر حالش خوب نبود دیگر فاطمـه خانـه ی خودش نرفت،خانـه ی پیـامبر ماند. نوشته اند همـین كه پیـامبر حالش بد مـی شد و رنگش تغییر مـی كرد؛ زهرا گریـه مـی كرد و مـی فرمود: وَاكَرْباهُ لِكَرْبِكَ یـا اَبَتاهْ؛( آه وفغان ازرنج ومصیبت تو ای پدرجان) 1 همـین كه پیغمبر متأثر مـی شد، اشك فاطمـه جاری مـی گشت. خیلی این پدر و صمـیمـی بودند. با این ارتباط وسیعی كه با هم داشتند. فاطمـه امشب و فردا از بالای سر بابا تكان نخورد، نشسته بود و صورت بابا را نگاه مـی كرد{ یـا بقیة الله، ان شاءالله یك شب ِ بیست و هشتم، مدینـه ی منوّره عرض ارادت كنیم} فاطمـه ی زهرا،امـیر المؤمنین،امام حسن و حسین علیـهم السلام همگی دور پیغمبر بودند. درون نـهج البلاغه آمده است:امـیرالمؤمنین فرمود: لَقَد قُبِضَ رسولُ اللهِ و اَنَّ رأسَهُ علی صَدری؛2 پیـامبر درون حالی جان كه سرش روی ی من بود. درون حالی جان داد كه سرش را بـه چسبانده بودم، درون این حالت از دنیـا رفت.پیغمبر درون خانـه غسل داده شد،كفن شد،ولی تشییع نشد،در همان خانـه ی خودش بـه خاك سپرده شد.اَنس بن مالك مـی گوید: وقتی پیغمبر را بـه خاك سپردیم،سنگ لحد را چیدیم و قبر را پوشاندیم، من از حجره بیرون آمدم،دیدم یك خانم كنار دیوار ایستاده و گریـه مـی كند. از صدای گریـه اش فهمـیدم فاطمـه است. شب بود،تاریك بود،جلو آمد،عرض كرد:اَنَس پیغمبر را بـه خاك سپردید؟ عرض كردم بله خانم. فرمود:چه طور طاقت آوردید جسم پیغمبر را زیر خاك كنید؟! چه طور گُل مرا زیر گِل قرار دادید؟ چطور خاك بر بدنش فشاندید؟3 اتاق را خلوت كردیم، فاطمـه وارد اتاق شد، فرمود: بابا بلند شو، ت تنـها مانده است.

صُبَّتْ عَلَیَّ مصائِبُ لَو اَنَّها

صُبَّتْ عَلَی الاَیّام صِرْنَ لَیـالِیـا4

بابا، روز ِ فاطمـه شب شد. بابا،خوشی فاطمـه تمام شد.بابا،احترام فاطمـه پایـان پذیرفت.بابا بلند شو ببین آماده شده اند بـه خانـه ی ت حمله كنند.بابا بلند شو ببین ت تنـها مانده.یـا فاطمة الزهراء طاقت نیـاوردی بر بدن بابا خاك بریزند.شما را احترام كردند. وارد اتاق شدی كنار قبر پیـامبر اشك ریختی.اما نبودی ببینی چگونـه جلوی چشم قاسم بن الحسن،جنازه ی بابا را تیر باران كردند! بـه خدا امام حسن غریب است.امام غریب زیست و غریب مُرد.امروز هم قبرش زائر ندارد.یـا فاطمةالزهرا،جلوی چشم صغیرهایش بدن را تیر باران كردند. فاطمـه جان،طاقت نیـاوردی خاك بر بدن بابا بریزند. شما هم یك ی و اباعبدالله هم یك است. وارد قتلگاه شد،دید بابا سر درون بدن ندارد،بدن قطعه قطعه،خودش را روی بدن بابا انداخت. خانم شما را كنار قبر بابا آزاد گذاشتند كه اشك بریزید،گریـه كنید،اما اباعبدالله را با تازیـانـه از بدن بابا جدا كردند!

1-مستدرك ج2،ص451،بحارالانوارج22،ص458،منتهی الآمال،ص148

2-نـهج البلاغه،خطبه197،غررالحكم،ص120،ح2103

3-سوگنامـه آل محمد،ص23

4-بحارالانوار،ج79،ص106؛مناقب ج1،ص242؛مسكن الفؤاد،ص112

منبع كتاب مقتل" روضه های  استاد رفیعی " ص15-13

!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده درون کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری بـه هر نحو بـه هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده درون جلسات مذهبی مـی باشد!! نویسنده خادم الشـهداء درون 09:32 ب.ظ |

یکی از پسران رسول خدا (ص) بـه نام قاسم، درون چهار سالگی از دنیـا رفت . حضرت درون مراسم تشییع پیکر فرزندش (با دلی سوخته و چشمانی اشکبار )به یکی از کوههای مکه نگاه کرد و گفت: ای کوه ،اگر این مصیبت بر تو وارد مـیشد تو را ویران مـیکرد و از هم مـیپاشاند.  از این مصیبت بیش از یک ماه نگذشته بود  کـه پسر دیگرآن حضرت بـه نام عبدالله درون گذشت .پیـامبر (ص) درون مرگ او هم بسیـار سوخت و بسیـار گریـه کرد.

اینجا فرزند پیـامبر (ص) بـه مرگ طبیعی از دنیـا رفت و با احترام کفن و دفن شد و با احترام تشییع شد ؛با این حال پیـامبر (ص) اینطور منقلب شد و گریست و فرمود :اگر این مصیبت بر کوه وارد مـیشد کوه از هم مـیپاشید؛پس چه مـیکرد اگر مـیبود کربلا ؟آن هنگامـی کـه امام حسین (ع) را محاصره کرده بودند و هری ضربه ای مـیزد.......همان هنگام کـه حضرت زینب(ع)

آهی کشید از دل و با دیده ی پر آب

بابضعه رسول خدا کرد این خطاب

مادر بیـا کـه بی و تنـها حسین توست

تنـها مـیان لشکر اعدا حسین توست

مادر بیـا بین کـه در این دشت مرگبار

بی یـار رو بی پناه و هم آوا حسین توست

این پاره پاره تن کـه فتاده بـه روی خاک

از تشنگی بـه حالت یغما حسین توست

این نازنین بدن کـه ندارد به منظور من

یک جای بوسه درون همـه اعضا حسین توست

این گل کـه پرپر از ستم قوم مشرکین

گردیده پیش چشم من اینجا حسین توست

منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی مـیهن دوست

انتشارات: صبح امـید 

!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده درون کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری بـه هر نحو بـه هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده درون جلسات مذهبی مـی باشد!! نویسنده خادم الشـهداء درون 11:55 ب.ظ |

پیـامبر (ص) با شروع بعثتش دانشگاه انسان ساز خود را تاسیس کرد . زحمات زیـادی کشید و خون دلهای فراوان خورد که تا این دانشگاه رونق گرفت .اساتید دانشگاه را نسل درون نسل معرفی کرد و فرمود : از شما اجری نمـی خواهم مگر مودت دوستی و احترام بـه اساتید این دانشگاه.  

به امر حق بـه دارالملک هستی

محمد کرد دانشگاه تاسیس

علی داماد خود استاد کل را

در انجا نصب کرد از بهر تدریس

بود برنامـه اش تبیـان قرآن

 بر این استاد و این برنامـه تقدیس

اگر خواهی شوی انسان کامل

به دانشگاه احمد نام بنویس

شاعر:بصیر اصفهانی

اما بعداز  رسول الله، شاگردان منافق ، کینـه ها ،حسادتها و عقده های خود را نمایـان د. دور این دانشگاه را محاصره د. هیزم آوردند و در دانشگاه را آتش زدند و احترام اساتید خود را باسیلی و تازیـانـه و غلاف شمشیر بـه جای آوردند. دانشگاه بـه حالت نیمـه تعطیل درآمد. نسل درون نسل همـین احترام ها را با اساتید دیگر دانشگاه هم بـه جای آوردند. بعضی را مسموم ،بعضی را شـهید و بعضی را درون زندان شـهید د. کاری د کـه الان اکثر مردم از فیض دیدار امام و مراد و استاد خود محروم هستند و فقط عده ای محدود از شاگردان خصوصی سعادت دیدار با او را دارند."اللهم العن امة اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت"

لعنت حق باد بر آن قوم پست

کز عداوت عهد و پیمان را شکست

رخنـه درون کار رسالت کرده اند

با ستم غصب خلافت کرده اند

پس گرفتند از شما این اصل را

پاره د رشته های وصل را

لعن حق بر آن گروهی کز ستم

بهر قتلت کرده قامت را علم

اسب ها شان را بـه زین آراستند

بهر ذبح تو زجا برخاستند

آن یکی مـیزد تو را تیر خدنگ

دیگری مـیزد تو را ظلمانـه سنگ

آن یکی با نیزه مـیشد حمله ور

تیغ زهر الود درون دست دگر

از سنان و خنجرو شمشیر تیز

جملگی بودند باتو درون ستیز   

منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی مـیهن دوست

انتشارات: صبح امـید
!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده درون کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری بـه هر نحو بـه هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده درون جلسات مذهبی مـی باشد!! نویسنده خادم الشـهداء درون 11:51 ب.ظ |

قریش رسول خدارا مذمم ؛ یعنی نکوهیده(در مقابل محمد بـه معنای ستوده) مـینامـیدند. و او را دشنام مـیدادند .سخت ترین روزی کـه از سوی قریش بر رسول خدا گذشت ، روزی بود کـه حضرت از منزل بیرون آمد . هرکه او را دید اعم از و آزاد ،تکذیبش کرد و آذار و اذیتش نمود . رسول خدا درون همـین حال بـه منزل باز گشت و از شدت اندوه و غم ، جامـه ای بـه خود پیچید؛اما خداوند این آیـه را بر او نازل کرد "یـا ایـها المدثر قم فانذر" ای جامـه بـه خود پیچیده بـه پا خیز و انذار کن.

عرض من این هست :بعد از  رسول خدا (ص)هم ، همان ها دو باره مـیدان یـافتند.آنجا بـه پیـامبر (ص) دشنام مـیدادند و اینجا بـه امام معصوم امام حسن اشاره مـید و مـیگفتند:"یـا مذل المومنین"؛ای ذلیل کننده مسلمان ها !...آنجا بـه رسول خدا توهین مـید و اینجا روی منبر رسول خدا ،در مقابل امام حسن (ع)به پدرش امـیرالمومنین (ع) دشنام مـیدادند.

ای زمـین و آسمان سوگوار غربتت

آفتاب حنجرم سنگ مزار غربتت

شـهر یثرب داغدار خاطرات رنج توست

خم شده پشت مدینـه زیر بار غربتت

از همـه زخم زبان ،تهمت،خیـانت از تو صبر

چشم تاریخ اشکبار روزگار غربتت

کاش مـیشد روشنای تربت پاک تو بود

چلچراغ اشک ما درون شام تار غربتت 

شاعر:سیدمـهدی حسینی قمـی

منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی مـیهن دوست

انتشارات: صبح امـید 

!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده درون کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری بـه هر نحو بـه هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده درون جلسات مذهبی مـی باشد!! نویسنده خادم الشـهداء درون 11:38 ب.ظ |

زمانی کـه قریش دید، یـاران رسول خدا (ص) بـه حبشـه مـهاجرت کرده اند و امنیت و آرامش یـافته اند و اسلام درون بین قبایل مختلف گسترش پیدا کرده هست گرد هم جمع شدند و بر ضد بنی هاشم پیمان نامـه ای را نوشتند.قرار شد بـه آنـها ندهند و از آنـها نگیرند .هیچ کالایی بـه آنـها نفروشند و هیچ کالایی را هم از آنـها نخرند.زمانی کـه تصمـیم آنـها قطعی شد،آن را درون صحیفه ای نوشتند و به نشان تاکید بر عمل ،آن را درون کعبه نصب د.نویسنده این نامـه "منصوربن عکرمـه "بود .رسول خدا (ص) نویسنده این نامـه را نفرین کردو بر اثر نفرین پیـامبر بعضی از انگشتان منصور فلج شد.یـا رسول الله!اینجا نویسنده این نامـه را نفرین کردی ،انگشتانش فلج شد . ای کاش مـیبودی و آن پاره کننده نامـه فدک را هم نفرین مـیکردی !آن هنگامـی کـه فاطمـه (ع) با سندی کـه ابوبکر به منظور او نوشته بود ،بیرون آمد. گفت :نامـه را بـه من بده .فاطمـه (ع)از آن نامـه خودداری کرد . عمر با ضرب لگد و سیلی ،در حالی کـه به محسنش حامله بود ،نامـه را گرفت و پاره کرد  و به نقلی آب دهان بـه روی نامـه انداخت. آری ای کاش رسول خدا مـیبود و او را نفرین مـیکرد

کاش مـیبود درون آن کوچه ، نبی که تا که مگر

  راه بر قاتل ،پی کیفر گیرد

کاش مـیبود کـه از خادمـه خویش

خبری از سبب سوختن درون گیرد

کاش مـیبود آنشب جسد فاطمـه را

گاه بر دوش علی ،گاه پیمبر گیرد

کاش مـیبود درون آن شام غریبان کـه به دست

اشک غربت مگر از چهره حیدر گیرد

  کاش مـیبود کـه طفلان یتیم اورا

بدهد تسلیت و بوسد و در بر گیرد

کاش مـیبود درون نیمـه شب ها کـه حسین

خیزد از خواب و بهانـه ، پی مادر گیرد

       منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی مـیهن دوست

               انتشارات: صبح امـید
!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده درون کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری بـه هر نحو بـه هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده درون جلسات مذهبی مـی باشد!! نویسنده خادم الشـهداء درون 11:36 ب.ظ |

روز جنگ احد ،روز سختی بود .روز گرفتاری و امتحان بود. درون اثر غفلت عده ای دشمن بـه مـیان لشکر مسلمانان زد وآنـها را متلاشی کرد. خداوند عده ای را بـه شـهادت گرامـی داشت که تا اینکه دشمن بـه رسول خدا دسترسی پیدا کرد و انقدر سنگ بـه حضرت زدندتا بـه پهلو افتاد.دندان رباعی اش شکست و صورت ومبارکش مجروح شد ؛به حدی کـه خون از صورتش جاری شد.حضرت بـه خون ها دست مـیکشید و مـیفرمود:چگونـه رستگار خواهد شد ،قومـی کـه صورت پیـامبرش را با خون رنگین کند؛در حالی کـه او آنان را بـه سوی پروردگارشان دعوت مـیکند؟

سختی این روز درون همـین جا تمام نشد . این سنگ زدنـها  که تا کربلا و شام هم ادامـه یـافت. امام حسین (ع) خسته شده بود . تشنـه بود و لبانش از خشکی ترک خورده بود. نیزه را بـه زمـین زد که تا لحظه ای  استراحت کند. درون این هنگام سنگی بر پیشانی مبارکش فرود آمد. خون صورت مبارکش را فرا گرفت . وجه الله غرق خون شد .پیراهن عربی اش را بالا زد که تا خونـها را از چهره اش پاک کند ؛اما امان از تیرها ی زهر آگین و سه شعبه ی حرمله یک وقت ناله ی امام حسین (ع) بلند شد:"بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله".

در جنگ احد سنگ بهو دندان رسول خدا زدند . درون شام بلا و مجلس یزید هم چوب خیزران بود ولب و دندان امام حسین (ع) .نگاه بچه ها بود و دندان امام حسین (ع)گریـه بچه ها بود و خنده های سر مستانـه ی یزید ....

فغان کـه ضربت چوب جفا نمود کبود

لبی کـه از نفسی جان دهد مسیحا را 

عزیز فاطمـه عریـان بـه روی خاک و یزید

زناز سر ننـهد خوابگاه دیبا را

سر یزید بـه بالین سر حسین بـه تنور

خدای صبر دهد زین قضیـه زهرا را

      منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی مـیهن دوست

           انتشارات: صبح امـید
!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده درون کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری بـه هر نحو بـه هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده درون جلسات مذهبی مـی باشد!! نویسنده خادم الشـهداء درون 11:26 ب.ظ |




[بابُ الحرم" پایگاه متن روضه و اشعارمذهبی"ویژه مداحان ... نوحه شام غریبان حجت اله صدری]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 11 Aug 2018 11:11:00 +0000